دردانه من و بابا حمیددردانه من و بابا حمید، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

دردانه مادر

غلت زدنهای تو

پسرم اواخر تیر ماهه و تو شروع کردی به غلت زدن. دیگه نمیشه خوابوندت. سریع برمی گردی رو شکم. خیلی با نمک تلاش می کنی. یک سری صداهای جدیدم از خودت در میاری.  وقتی اوضاع بر وفق مرادت نیست اینقد قشنگ الکی گریه می کنی که با خودم میگم تو بازیگر میشی. اگه خیلی عصبانی بشی با دست روی شکمت می کوبی.  جیغات جون دارتر شده. خودتم از صدای جیغ خودت تعجب می کنی. از اون روز که رفتم تهران به شدت بغلی شدی. دایم دستاتو بالا می گیری و خیلی با مزه تکونش میدی یعنی بیایید منو بغل کنید.  یه روز کف دست و پات داغ شده بود ترسیدم و سریع رفتیم دکتر. یه آمپول ویتامین دی واست زد و گفت شربت استیوکر رو ادامه بدم. اما از فردای اون روز روی پوشکت یه لکه قرم...
31 تير 1394
1